
مصاحبه با مجتبی مهدی
مجتبی مهدی مدیر هنری کانون هنری پاکان از کارگردان های فعال و خوش سابقه ی تئاتر کودک و نوجوان است که با بیش از 30 سال فعالیت و تولید بیش از 50 نمایش کودک و نوجوان سال هاست فقط و فقط در همین حیطه مشغول به کار است . وی علاوه بر کارگردانی ، نویسندگی و طراحی صحنه نیز انجام می دهد و در جشنواره های مختلف ملی و بین المللی جوایز متعددی کسب کرده است .
از آثار او می توان به " قصه ی سیبی که پرواز کرد " ، " این همه غول " ، آی قصه قصه قصه " ، " آی آدمیزاد" ، " نونی بود و پنیری بود" ، "خاله سوسکه" ، " قصه ی سیبی که نصف نشد" و .... اشاره کرد.
"طبل بزرگ " جدیدترین اثر نمایشی اوست که به این بهانه گفتگویی با او داشته ایم.
*از ایده ی شکل گیری نمایش طبل بزرگ بگویید.
چه بگویم ؟ ایده یی بود ، شکلی گرفت و شد همینی که اسمش را گذاشتیم طبل بزرگ . هیچ وقت نتوانسته ام برای چنین سوآلاتی ، جواب های سنجیده یی ارائه کنم . فقط یادم هست که قصه از سال 80 در ذهنم چرخید و چرخید تا روی این شکل اجرایی ایستاد و ایستاد و تکان نخورد.
*چرا نمایش ایرانی ؟
اولاچون ایرانی هستم ، دوما چون کارم نمایش است و سوما ، چون قصه خودش را به این شیوه چسباند و دیگر جدا نشد که نشد.
*با توجه به اینکه حداقل دو نمایش قبلی شما این همه غول و قصه ی سیبی که پرواز کرد در فضاهای دیگری جریان داشتند ، از این نمی ترسید که همکاران یا مخاطبان نمایش ها را با هم قیاس کنند؟
به هیچ وجه . اصلا از این نمی ترسم که همکارانم و یا حتی غیر همکارانم چیزی را با چیزی قیاس کنند ، اما به شدت از این می ترسم که مخاطبان چه خاص و چه عام در طبل بزرگ دنبالِ قصه ی سیبی که پرواز کرد بگردند و ردپایی نیابند.. آن وقت وامصیبتاست.
*می شود لطفا واضح تر توضیح دهید .
قصه ی سیبی که پرواز کرد ، یک اتفاق تئاتری بود . این همه غول ، یک اتفاقِ تکنیکی و طبل بزرگ یک اتفاقِ نمایشی در حوزه ی نمایش های سنتی . در هیچ کدام دنبال دیگری نمی شود گشت.
*قصه ی سیبی که پرواز کرد هم جوایز زیادی را از جشنواره ی تئاتر کودک و نوجوان کسب کرد و هم خاطره ی فراموش ناشدنی اکثر قریب به اتفاق تماشاچیان را در تالار هنر و همینطور جشنواره به همراه داشت. چرا همان سبک را دنبال نکردید؟
به اعتقاد من هیچ هنرمندی خودش را در سبک یا شیوه یی خاص محبوس نمی کند بلکه این سبک ها و شیوه ها هستند که هنرمند را گرفتار خود می کنند. به طور مثال اگر بگویید که آلفرد هیچکاک بعد از اولین فیلمی که ساخت ، نشست و با خودش عهد کرد که هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی از ژانر وحشت خارج نشود و تمام عمرش را با این شیوه فیلم بسازد آن وقت من می گویم که او نه تنها به خودش بلکه به سینمای دنیا خیانت کرده است چرا که ممکن بود دومین فیلمش را در ژانر کمدی می ساخت و بسیار موفق تر از فیلم اولش درمی آمد.
بنابراین و باز هم به اعتقاد من ، این ، آلفرد هیچکاک نیست که تلاش می کند پایش را از حوزه ی وحشت بیرون نگذارد ، بلکه این ، حوزه ی وحشت است که اجازه ی خارج شدن را به او نمی دهد. واین اتفاق و این گرفتاری برای من ، هنوز به این شکل پیش نیامده است ، شاید کار بعدی من مثلا یک کارِ بی کلام باشد . کسی چه می داند. باور کنید خودم هم نمی دانم .
*پشت بروشور طبل بزرگ یادداشتی از شماست که درباره ی تلفیق سیاه بازی و خیمه شب بازی برای کودکان و نوجوانان سخن گفته اید و گروه سنی نمایش را قطعا اعلام نکرده اید . آیا به تفکیک گروه سنی اعتقاد ندارید؟
آفرین ، این سوآلی است که کمی فضای گفتگو را جدی تر می کند. راستش را بخواهید ، نع. یعنی من در این گونه ی نمایشی به هیچ وجه به تفکیک گروه های سنی اعتقاد ندارم . به خصوص در شرایط و زمانه ی فعلی ما که حقیقتا ، اثری برای گروه های سنیِ خاص تولید نمی شود که اگر بشود قطعا با شکست تجاری روبرو خواهدشد. واضح تر اینکه اگر بخواهیم اثری مختص گروه سنی خردسال یا کودک و یا نوجوان تولید کنیم که فقط برای همان گروه سنی به نمایش درآید، اولا سالن خاص این چنین حرکت هایی را نداریم و دوما مخاطب به اندازه ی کافی وجود ندارد که گروه هنری بتواند با این نوع حمایت های ارشادی سرِپا بماند و به تجربه های جدید تری دست بزند. بنابراین ، تمام هنرمندان مجبورند کاری ارائه کنند که تمامی اقشار مختلف جامعه و حتی والدین را شامل شود.
پس ، زمانی می توانیم به طورقطع بگوییم که فلان کار برای مثلا گروه سنی نوجوان است که یقین بدانیم نمایش آن برای خردسالان و کودکان زیان آور و آسیب رسان است و بالعکس.
*چرا انقدر با فاصله کار می کنید ، این همه غول آذر 90 به روی صحنه رفت و طبل بزرگ شهریور 92 ؟
این ، تمامِ توان من نیست . این باز هم به شرایط موجود ما و سالن هایی که نداریم و تعدادِ هنرمندانِ در نوبت اجرا قرارگرفته برای اجرای نمایش در تنها سالن نمایش کودک و نوجوان یعنی تالار هنر برمی گردد.
من ، جزو آن دسته آدم هایی هستم که معتقدم می توانم سالی حداقل دو نمایش با همان کیفیت همیشگی کارهایم برای کودکان و نوجوانان تولید کنم. اما وقتی جایی برای ارائه موجود نباشد ، چکار باید کرد ؟ ! مجبورم خودم را محدود کنم و کم کم به هر دو سال ، یک نمایش اکتفا کنم.
*از معضلات و مشکلات گریبانگیر تئاتر کودک و نوجوان که هم شما می دانید و هم ما می دانیم ، کدام یک آنقدر بزرگ است که اگر مرتفع شود ، شاید چند مشکل دیگر را نیز با خود حل کند ؟
سال ها حرف ما این بود که تئاتر کودک ، مگر چه کم از تئاتر بزرگسال دارد که مسئولین محترم اینگونه بینشان تفاوت قائل می شوند و به تئاتر کودک کم توجهی می کنند و به همین خاطر مسئولین محترم هم حرف ما را گوش کردند و الآن خدا را شکر چند سالی هست که به تئاتر بزرگسال هم کم توجه شده اند . حالا خیالمان راحت است که حداقل ، این فقط ما نیستیم که حقمان ضایع شده است و کسی به دادمان نمی رسد.
به هرحال باید امیدوار باشیم ، چرا که کم توجهی ، هنوز خیلی مانده است تا جایش را به بی توجهی مطلق بسپارد .